بحث:بهرام افضلی
From Wikipedia, the free encyclopedia
كاربر پوويا من بر اساس مطالب اين قبيل مقالات كه تعداد آن هم كم نيست مطلب را برگرداندم، ديگر واگردانى نكنيد، احتمالا شما چون در جريان دادگاه بهرام افضلى و يا در كتاب رىشهرى معروف وى را ناخدا خوانده اند فكر ميكنيد كه ناخدا بوده، در حاليكه ايشان درجه دريادار داشت ولى رىشهرى نميخواست كه با تيتر دريادار وى را خطاب كند كه چنين وانمود كند كه افضلى به درجه اميرى نرسيده بود، در حاليكه افضلى امير نيروى دريايى ايران بود ولو اينكه كسانى را هم خوش نيايد. در ضمن همانطورى كه ميبينيد نويسنده اين مقاله توده دوست نبوده است. ojanfar ۱۵ فوریهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۱۱ (UTC)
رد کردن جدول تا شروع بحثها |
اینجا یک صفحهٔ بحث برای گفتگو پیرامون بهبود مقاله بهرام افضلی است. اینجا انجمن نیست که راجع به موضوعهای عمومی پیرامون موضوع مقاله گفتگو کنید. |
سیاستهای مقاله
|
یافتن منابع: گوگل (کتابها · اخبار · روزنامهها · آکادمیک · تصاویر آزاد · ارجاعات وپ) · اخبار آزاد · جیاستور · نیویورک تایمز · کتابخانه وپ |
این مقاله با درجه کیفیت ضعیف و اهمیت متوسط دارای امتیاز ۱٬۱۵۹ در ویکیپروژه نسخهٔ آفلاین است.
جزئیات بیشتر
|
ضمن عرض پوزش. من قبل از خواندن این صفحه علت را در بحث کاربر:Ojanfar نوشتم. پوویا ۱۵ فوریهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۲۳ (UTC)
جعل تاریخ : ایرج مصداقی
«سردار سوداگر» از فرماندهان اطلاعات- عملیات سپاه در گفتگو با سایت «بازتاب» متعلق به محسن رضایی که این روزها بعد از افشاگری هاشمی رفسنجانی در تنگنا قرار گرفته، برای توجیه شکست های متوالی نیروهای رژیم در جنگ با عراق مدعی شده است:
«من در حين عمليات كربلاي 5، كالكي را از سنگرهاي عراقي در جزيره بوارين پيدا كردم و نشان فرمانده سپاه دادم و گفتم: كالك عمليات خودمان است كه به عراقي نوشته شده است. يكي از كالكهاي خودمان هم همراهم بود و آن را كنار كالك پيدا شده گذاشتيم و ديدم شبيه هم است و نام همه لشكرهاي عملكننده در كربلاي چهار را نوشته است. مفهوم آن اين بود كه در عمليات كربلاي چهار، فردي از قرارگاه به بالا اطلاعات را برده و به عراق داده است. البته متوجه شديم اين نقشه، مربوط به دو دوره پيش از طراحي نهايي است و سه ماه با تصميم نهايي فاصله دارد كه بعدها اين مسئله مورد پيگيري قرار گرفت. البته کنترلي روي کساني كه به منطقه ميآمدند، نبود و بعدها هم كه مشخص شد احتمالا افضلي، فرمانده نيروي دريايي که بعدا اعدام شد، جاسوس سيا بوده و اطلاعات را انتقال داده است، البته در موارد ديگر، ماجرا فرق ميكرد و احتياطهاي لازم اثر خود را ميگذاشت.»[1]
هر کس که کوچکترین اطلاعی از آن دوران داشته باشد، می داند که عمليات "کربلای يک تا چهار" در فاصله بهار تا زمستان سال ۱۳۶۵ اجرا و یکی پس از دیگری با شکست مواجه شدند.
فرماندهان ابله سپاه از جمله «سردار» سوداگر و محسن رضایی تلاش می کنند از زیر بار مسئولیت فرار کرده و حماقت و بی کفایتی خود را بپوشانند. آن ها از آن جایی که به نفع شان نیست «سرداران اسلام» را جاسوس اجنبی معرفی کنند به فراافکنی آن هم به شکل مضحکی می پردازند.
پاسدار سوداگر دیواری کوتاه تر از مرحوم بهرام افضلی فرمانده سابق نیروی دریایی پیدا نمی کند. او ضمن این که با دنائت و پستی بهرام افضلی را جاسوس سیا معرفی می کند، مدعی می شود که وی خبر و نقشه عملیات کربلای چهار را به سیا و لابد از آن جا به عراق انتقال داده است.
در این رابطه خوب است به خبر خبرگزاری مهر که اتفاقاً رابطه نزدیکی هم با محافل سپاهی دارد، بیاندازیم:
«عملیات کربلای 4 در تاریخ 3/10/1365 با رمز مبارک " محمد رسول الله صلی الله علیه و آله " در ساعت 30/22 دقیقه و با هدف انهدام نیروهای دشمن در منطقه عملیاتی غرب اروندرود ( جنوب خرمشهر ) و در منطقه ای به وسعت 120 کیلومتر مربع آغاز می شود.[2]
مرحوم افضلی از اردیبهشت 62 در اسارت نیروهای رژیم بود و تحت نظر بخش اطلاعات و امنیت سپاه پاسداران که کمیته مشترک و 209 اوین را اداره می کرد، زندانی بود و عاقبت در دادگاهی که به ریاست ری شهری جنایتکار برگزار شد به اعدام محکوم و حکم صادره در اسفند سال 62 در محوطه زندان اوین اجرا شد. وی چگونه می توانست سه سال پس از مرگ نقشه عملیات کربلای چهار را به دست سیا برساند؟
دریادار بهرام افضلی در ارتباط با حزب توده ایران دستگیر شد. صرف نظر از این که داوری و نظر ما نسبت به حزب توده چیست و نقش این حزب و به ویژه رهبری و گردانندگان آن در تاریخ کشورمان چه بوده، نبایستی اجازه داد تاریخ وارونه جلوه داده شده و حق کسانی که نیستند از خود دفاع کنند به سادگی به تاراج رود. بر اساس اسناد به جا مانده و واقعیتی که پیش روی ماست افضلی به دنبال منافع فردی نبود. او بالاترین منصب نظامی را داشت. در هیچ دولتی او را بالاتر از فرمانده نیروی دریایی نمی نشاندند. او درست یا غلط جان در راه اعتقاداتش گذاشت. او به خاطر جاه و مقام احتمالی به حزب توده نزدیک نشده بود. او همه چیز را در اختیار داشت.
طبق اسناد منتشر شده از سوی بی دادگاه های رژیم، افضلی به جای آن که چیزی به دست آورد یا در سودای منافعی باشد، از جیب خود در راه اعتقاداتش خرج می کرد. او بیست هزار تومان حاصل از فروش قطعه زمینی را که در قم داشت به حزب توده کمک کرده بود. او همچنین در اواخر، ماهیانه 2000 تومان از حقوق خود را به حزب توده که به آن اعتقاد داشت کمک می کرد. این ها مواردی است که در کیفرخواست او آمده بود و انتشار یافته است.
این گونه اطلاع رسانی ویژگی جامعه ای است که با خرد و اندیشه بیگانه است. در یک جامعه پویا چنین اراجیفی به ندرت دیده می شود و ناشران آن قبل از هر چیز آینده خود را از می سوزانند.