چغازنبیل جان. من به دلیل گرفتاری های شغلی و زندگی عادی مجبورم مدت کوتاهی از حجم فعالیت هایم بکاهم. قبل از رفتن یک سری درخواست در مورد کارهای مشترکمان دارم. لطفا ایمیل تان را کنترل کنید.--♦ بهزاد مدرس ♦بحث ۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۵ (UTC)
بله خوشحال خواهم شد. امیدوار هستم در شغل و زندگی واقعی مانند ویکی موفق باشید. --— چغازنبیلبحث ۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۸ (UTC)
ادامه بایگانی
با درود.
در ابتدا عذر می خواهم که در بایگانی نوشته بودم.
در لید مقاله نوشته شده :او به اتّهام دست داشتن در قتل عموی بزرگش محمدتقی برغانی معروف به «شهید ثالث» بازداشت شد و سه سال بعد، مدتی پس از ترور نافرجام ناصرالدینشاه و همزمان با بسیاری از بابیان دیگر(به جرم . . . . )، در تهران کشته شد. یادمان باشد که ایشان به جرم ترویج شریعت بیان خصوصا" موضوع بدشت که انقلابی بزرگ محسوب می شد وحشیانه و مخفیلانه کشته شدند.پس خوهش میکنم پرانتز را به نحوی که مناسب باشد تکمیل کنید.
در این اثنا یکنفر عرب موسوم بشیخ صالح آمد و اقرار کرد که من تنها قاتل و مقصرم (نیکلا- مذاهب وملل متمدنه تاریخ سید علی محمد معروف بباب - که در تاریخ اردیبهشت 1322 با ترجمه فره وشی چاپ گردیده - ص 294) (میرزا جانی - نقطةالکاف ص141 تا 143) (بیاد صدمین سال شهادت نابغه دوران قرةالعین ص5-6) و. . ..
منظور این بود که به موضوع قتل عمو خصوصاً در مقدمه بزرگ نمایی شده و موضوع ارتداد کلاٌ حذف شده است
در تحصیلات وگرایش شیخیه نوشته شده: آنان معاد و عدل را در زمره اصول دین نمیشمردند . در حالیکه: توحید، نبوت و معاد اصول دین اسلاماند و امامت و عدل اصول مذهب شیعهاند .
به قول خودتان( 68- 47= 21سال )و (21-3 = 18سال) . خوب انوقت شما 15 و 16 سال را چطوری محاسبه نمودید ؟ ایشان در 19 سالگی بنابر توایخ موجود بعنوان جانشین انتخاب شدند. در آن زمان طاهره در حبس بوده است و از طریق عزیه خانم خواهر میرزا حسینعلی مطلع می شود. ضمنا" در بدشت و قبل از شیخ طبرسی طاهره با صبح ازل به تاکور می رود .
بنده از خودتان یاد گرفتم که به تحصیلات نویسنده توجه کنم تورا بخدا آموزه هایی که خودتان برایم به یادگار گذاشته اید را خط خطی نکنید . کسروی دیپلم هم زورکی دارد. جمله اش هم غیر منطقی و است و با کل مقاله در تناقض است .{ قره العین یک دفعه بیحکمتی کرد و هنوز از کله مردم نمیتوانیم به در آوریم}. شما نیکلا را به جرم اینکه تاریخ نخوانده و تنها در سفارت فرانسه کار می کرده قبول نکردید . فرآموشتان شده؟
از تغییراتی که ایجاد فرموده اید قدردانی مینمایم .
چیدمان مطالب و اطلاعات زیر تصویر را هم اصلاح بفرمایید متشکر می شوم Arianarian (بحث) ۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۲ (UTC)
راستی میدانم که عمدی نیست ولی در خیلی از موارد کلمات لینک نشده است سیدعلی محمد باب ، ازلی ، صبح ازل ، سیدکاظم رشتی ، قیو الاسماء و. . . در خیلی از پاراگراف ها لینک نشده است . اگر ناراحت نمی شوید بنده لینک کنم .Arianarian (بحث) ۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۱۴ (UTC)
با سلام
پرانتز تکمیل شد
دوست عزیز. منابع دانشورانه میگویند یک بابی شیرازی قاتل بوده. شما میگوئید عرب بوده. اصلا شاید قاتل من باشم! به این مقاله چه ربطی دارد؟
طاهره سالها به این اتهام در زندان بوده، چه بزرگنمایی؟
توحید، نبوت، معاد، عدل، امامت همگی از دیدگاه شیعه جزء اصول دین هستند و شما هم که ادعا دارید شیخیه شیعه بودهاند. این مقاله درباره اهل سنت نیست که اصول دین را از دید آنان بررسی کنیم.
طبق ادعای خود شما، طاهره وقتی آخرین بار ازل را دیده بعد از ماجرای بدشت، یعنی یک سال قبل از دستگیریاش بوده. در این زمان با حساب و کتاب شما صبح ازل فقط 17 سال قمری یا 16 سال و چند ماه شمسی داشته است. برای آن چند ماه به من ایراد میگیرید؟ بچه 16 ساله طفل محسوب میشود و نمیتواند روی زندگی یک زن سی و چند ساله تاثیر بگذارد.
همان موقع هم گفتم از منابع دست اول به شکل نقل قول و محدود میشود در مقاله استفاده کرد. یادتان نیست؟ پاراگراف آخر بخش «طاهره و بابیان» به همین دلیل به مقاله راه پیدا کرد. موافق هستید هر دو را (کسروی و فاضل مازندرانی) از مقاله حذف کنیم؟
بر اساس شیوهنامه پیوند، ویکی سازی فقط در اولین باری که نام یک مقاله در مقاله دیگر آمدهاست پیوند میشود. پیوند دادن در دفعات بعدی اشتباه است. لطف کنید و سیاستها را بعد از چند ماه بخوانید تا ناچار نباشید در صفحات بحث آنها را یکی یکی یادبگیرید.
16ساله طفل محسوب می شود ؟ حتماٌ 15 سالگی هم نوزاد محسوب می شود؟ در هر حال این بانو برای این بقول شما نوزاد شعر سروده و لوح وصایت بنام ایشان در 19 سالگی و بقول شما 18سالگی صادر شده . ( چطور جسد طاهره از بعثت حسینعلی در 15 سال بعد اطلاع داشته و از قول منابع بهایی آنرا دوبار در مقاله آورده بودید؟ تازه منبع هر دو جمله هم یکی بود!! ) طاهره جانشینی صبح ازل را جشن می گیرد و شعر در مورد آن می سراید و ادوارد براون که با صبح ازل در قبرس مصاحبه نموده است موضوع این شعر را آنقدر مهم دانسته که آنرا درکتاب خود گراور نموده است.
اگر شما می نوشتی . کسروی می گوید: این درست بود ،اما شما کسروی را منبع حساب کردی نه نقل قول . این خیلی فرق دارد
در سطر اول لید مقاله سید علی محمد باب لینک نبود
شما زیاد برای این مقاله زحمت کشیدی من هم در این مدت زیاد شما را اذیت کردیم . از شما مطالب زیادی هم یاد گرفته ام . این انتقاد ها شاید میانه ما را برهم بزند بنابر این به حکم احترام به استاد منبعد در این بحث شرکت نخواهم نمود. عزت زیاد شب خوشArianarian (بحث) ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۲۴ (UTC)
دانشگاه پاتریس لومومبا
درود. من تاکنون چیزی در مورد تحصیل ایشان در این به روسیه یا حتی سفر به روسیه در جوانی یا دانستن زبان روسی نشنیدهام. بسیاری از آشنایان دوران جوانی خامنهای اکنون در صف اپوزیسیون قرار دارند و چنین چیزی اگر واقعیت داشت مسلما به آن اشاره میشد. به احتمال بسیار نویسنده خامنهای را با محمد موسوی خوئینیها با توجه به شباهت نام اشتباه گرفته.--همان (بحث) ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۴ (UTC)
با سلام. در حال اضافه کردن منابع دانشگاهی دیگر هستم. خودم هم دیروز در یک گزارش تلویزیونی روسی متوجه این مطلب شدم و تقریبا شوکه شدم. این ویدئو را از دقیقه 1:20 ببینید. دیروز موضوع داغ بالاترین بود. وبلاگ آلفرد منابع را جمعآوری کرده. در ویدئو ادعا شده که تاریخ تحصیل 1960 بوده. منابع اغلب آکادمیک هستند. --— چغازنبیلبحث ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۱ (UTC)
هاشمی
بهتر است در مقاله هاشمی با توجه نقش مهم هاشمی در دانشگاه آزاد و ریاست هاشمی در هیئت امنای دانشگاه آزاد اشاره ای به مخالفت های اخیر هاشمی با انتصاب فرهاد دانشجو به عنوان رییس دانشگاه آزاد هم بشود. مثل این منابع با سپاس. Hamedrocker (بحث) ۴ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۶ (UTC)
با سلام. فکر میکنم این دیگر میشود خبر روز! در چند جای مقاله اشاره شده که بعد از ماجراهای پس از انتخابات 88 هاشمی دستش از دانشگاه آزاد کوتاه شد. به نظر شما در همین حد کافی نیست؟ آنقدر موضوعات حاشیهای در مورد هاشمی زیاد است که به جزئیات اختلاف بر سر دانشگاه آزاد نمیرسد. آن موضوع را میشود در مقاله دانشگاه آزاد به خوبی شکافت. باز هم اگر نظر قطعی شما به تشریح بیشتر این موضوع در مقاله هاشمی باشد من اعتراضی ندارم. ولی فکر میکنم پرداختن بیشتر به این جزئیات ضروری نیست. --— چغازنبیلبحث ۴ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۲ (UTC)
لیلی و مجنون
با سلام و احترام ممنونم که مقاله را به اینجا رساندید. خواستم عرض کنم که به احترام برچسب در حال ویرایش که بالای مقاله گذاشتید تا کنون دست به مقاله نزدم. از فردا صبح ویرایش مقاله را شروع خواهم کرد. موفق باشید.--عباس☢✉ ۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)
باسلام و احترام متقابل. خواهش میکنم. لطف میکنید. البته دقت کنید که مطالب با منبع دانشورانه را خدای ناکرده سهواً حذف نکنید. چون در مورد کاربر خوشسابقهای مانند شما، قانع کردن مدیران که این کار سهوی انجام شدهاست کمی سخت خواهد بود. --— چغازنبیلبحث ۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)
یقیناً همین گونه خواهد بود. لطفاً مقاله را در لیست پیگیریهای خود قرار دهید.--عباس☢✉ ۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۱۳ (UTC)
این نشان برای شما!
نشان منبعدهی
برای شما که با پشتکار فراوان و یکشبه مقالهٔ لیلی و مجنون را با ارجاعدهی دقیق دگرگون کردید! — دالبا(گفتگو) ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ⚡ ۱۰ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۰۲ (UTC)
سپاس بیکران من هم تقدیم شما باد --— چغازنبیلبحث ۱۰ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۳۳ (UTC)
این نشان برای شما!
نشان ویراستار
چغازنبیل گرامی، مایه فخر و مباهات است در پروژهای فعالیت کردن که شما نیز عضو آنید. بیتعارف گویم از کاراکتر کاراکتر ویرایشهایتان لذت میبرم. صد درود و شادباش که شما را داریم. دوستدارت آرشツ ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ۱۰ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۲ (UTC)
با سلام به آرش عزیز. خوشحالم که دوست فرهیختهای چون شما را در اینجا پیدا کردهام. بگذارید یک راز را برای شما بازگو کنم. هنوز هم از بابت آن رای مخالفی که در نظرخواهی اخیر به شما دادم متاسفم. خوشبختانه خیلی زود متوجه اشتباه خودم شدم و آن را خط زدم. ولی خجالت آن برایم باقی ماند. --— چغازنبیلبحث ۱۰ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۵ (UTC)
خیر گرامی؛ من هرگز و ابداً بابت آن رای دلخور نیستم حتی اگر خط هم نخوردی (درباب آن نظرخواهی کذایی ایمیلی برایتان فرستادم)؛ در ضمن مگر میشود آدم عاقل فقط بابت یک رای منفی از ماشین مقالهنویسی ویکیفا ناراحت شود!--آرشツ ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ ۱۰ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۰۲ (UTC)
قطعنامه
درود. پیشنهادتان مبنی بر ایجاد مقالات قطعنامهها عملی شد و در اینجا از همکاران خواستم که در ترجمه یاری برسانند. پس از ایجاد مقالات، فهرستها را میسازیم. لطفاً در ترجمه همکاری کنید. دوستدار درفش کاویانی (بحث) ۲۳ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۱۹:۴۸ (ایران)
با سلام. سپاس گرامی. ترجمهها کار سختی نیست. خودم یکی دو روز دیگر مشغول میشوم. --— چغازنبیلبحث ۱۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۶ (UTC)
بله خوشبختانه آسان و کوتاه هستند به همین دلیل با همکاری همه، خیلی زود تمام میشوند. دوستدار درفش کاویانی (بحث) ۲۳ اسفند ۱۳۹۰، ساعت ۲۰:۱۷ (ایران)
نوروزتان فرخنده باد!
سپاس گرامی. هدیه ارزشمندی است. سال نو شما نیز مبارک باشد. --— چغازنبیلبحث ۱۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۳۵ (UTC)
خسته نباشیدِ آخر سال
یا سلام، در ماههای اخیر ویکی فارسی بهرهٔ بسیاری از تلاش بیوقفهٔ شما بردهاست. امیدوارم مشاهدهٔ همین پیشرفتها مانع از بروز احساس خستگی در شما بشود. عید نوروز را پیشاپیش به شما تبریک میگویم.Roozitaa (بحث) ۱۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۶ (UTC)
امیدوارم این سال جدید بر ایچیبان ویکی نیز سرشار از کامیابی و پیروزی باشد. از محبت شما صمیمانه تشکر میکنم و آرزو دارم سال آینده شما را در رهبری پروژه هر ماه یک مقاله برگزیده ببینم. --— چغازنبیلبحث ۱۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۲ (UTC)
نوروز و سال نو مبارک
برای شما نیز در سال جدید آرزوی شادکامی و سلامت دارم. از هدیه ارزشمند شما تشکر میکنم --— چغازنبیلبحث ۱۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۳ (UTC)
تبریکات نوروزی آرش
یعنی میشود سال آینده ده کاربر همچو جغازنبیل داشته باشیم؟ نوروز بر شما مبارک دوست فرهیختهٔ من;-)--آرشツ ۲۶ اسفند ۱۳۹۰ ۱۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۴۵ (UTC)
ما به دو مدیر مثل آرش راضی هستیم! پیروز و سربلند و شاد باشید --— چغازنبیلبحث ۱۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۴ (UTC)
تبریک نوروزی
سال نو بر شما نیز مبارک باشد. آرزوی موفقیت روزافزون شما را دارم --— چغازنبیلبحث ۱۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۷ (UTC)
با سلام. سپاس فراوان از شما. من تا پایان سال 1390 گرفتار مقاله جنگ ایران و عراق خواهم بود. پس از آن در خدمت شما هستم. --— چغازنبیلبحث ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۱۹ (UTC)
امیدوارم یکه مقاله برگزیده از توش در بیارید.یه نظریم به مقالات جنگ جهانی دوم بندازید.زیاد بهش پرداخته نشده.موفق باشید قلی زادگان (بحث) ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۷ (UTC)
فرارسیدن سال نو را به شما تبریک گفته و در سالی که درپیش دارید پیروزی-شادکامی و تندرستی را برایتان آرزوی میکنم Alinasab (بحث) ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)
آرزومندم سال جدید برای شما نیز توام با موفقیت و پیروزی و شادکامی باشد --— چغازنبیلبحث ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۱ (UTC)
درخواست تجدیدنظر
سلام به شما. بر حسب عادت هر بار که مهلت پیدا می کنم در ویکی حاضر شوم، نیم نگاهی به مقاله جنگ ایران و عراق می کنم که در سالهای گذشته بسیار برای آن زحمت کشیدم. راستش را بخواهید از این همه تغییر در مقاله شوکه شدم. بخش منابع به کلی عوض شده بود و بعضی تاپیکها تغییر نام داده بودند. رک بگویم از بعضی تغییرات خوشم نیامد. مهمترینش تغییر نقشه ابتدای مقاله بود که بنابر استاندارد و عرف ویکی یک مانتیج از جنگ طراحی کرده بودم و آنجا قرار داده بودم که عالی بود و گام موثری در استانداردسازی مقاله به شمار می رفت. ولی در خلال تغییرات انجام گرفته توسط جنابعالی، آن مانتیج حذف شده و جای خود را به یک نقشه ساده داده. درخواست دارم اگر توجیه خاصی برای بازنگرداندن آن مانتیج ندارید، آن را سر جایش قرار دهید که بسیار جایش خالی است و حتما پانویسهای عکس را هم به همراه آن بیفزایید. متشکرم.Gire 3pich2005 (بحث) ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۸ (UTC)
با سلام و آرزوی موفقیت در سال جدید برای شما.
اجازه دهید من هم رک باشم. قطار کردن فهرست بلندبالایی از وبسایتهای متوسطی مانند ساجد و ... به عنوان منبع مناسب یک مقاله جدی و قوی نیست. بنابراین هرآنچه از این قبیل منابع در زیر مقاله تلنبار شده بود پیراسته شد. در عوض مطالب مقاله با استناد به معتبرترین منابع دانشورانه بازنویسی شد.
لازمه یک کار گروهی هم همین است که گاهی خوشمان بیاید و گاهی خوشمان نیاید و تحمل کنیم. به هر تقدیر آنچه که اکنون به عنوان متن مقاله نوشته شده است، حاصل چندین شبانه روز کار است. برای هر جمله گاهی ناچار شدهام دهها صفحه مطلب جدی بخوانم.
در خصوص آن مانتیج که فرمودید، پیشنهاد میکنم که با یکی از کاربران حرفهای در امر گرافیک مشورت کنید. چسباندن چند تصویر با کیفیتهای نازل کنار همدیگر برای رساندن هدف خاص، مناسب یک مقاله بیطرف نیست. اگر تصویر یک رزمنده ایرانی در مانتیج قرار دارد، باید تصویر یک سرباز عراقی هم وجود داشته باشد. اگر تصویر ملاقات دونالد رامسفلد و صدام در مانتیج شما هست، نباید فراموش کرد که تصویر خامنهای و قذافی را در کنارش بگذاریم. بیطرفی همین جاها است که به کار میآید.
به هر حال مقاله تا یکی دو روز دیگر کار دارد. امیدوارم تا آن زمان شما هم فرصت بیشتری داشته باشید تا بتوانیم با هم در مقاله مشارکت کنیم. موفق باشید و نوروزتان پیروز --— چغازنبیلبحث ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۵۱ (UTC)
من انتقاد خاصی به منابع نکردم. من تا جایی که توانستم منابع مختلف پیدا کردم. آنهایی هم که وقت مطالعه نداشتم در قسمت پیوند به بیرون قرار دادم. در مورد عکس هم باید بگویم حرف شما درست است ولی لازم است بدانید بجز عکسهای همینوبسایت ساجد، عکس دیگری در اینترنت برای قرار دادن در مقاله وجود نداشت. اگر شما وبسایتی می شناسید معرفی کنید. اگر عکسها از نظر شما بیطرفانه نیست نیز به همین خاطر است که عکس دیگری نداشتیم. و نه اینکه از میدان صدها عکس من آمده ام یک مانتیج طرفدارانه درست کردم. تنها منابع عکس ما ساجد و وبسایتهای دولتی آمریکا است. اگر شما هم می خواهید عکس های جدید به مقاله بیفزایید دست به کار شوید و نه اینکه همین اندک دستاوردها را هم بریزیر دور! در مورد کیفیت عکس هم باید خاطرنشان کنم 20 سال قبل کیفیت دوربینهای عکسبرداری از این بالاتر نبوده. شما مانتیج مقاله جنگ جهانی دوم در ویکی انگلیسی را با مانتیج جنگ عراق 2003 مقایسه کنید تا حقانیت حرف من را دریابید.Gire 3pich2005 (بحث) ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۱۴ (UTC)
من به هیچ عنوان زحمات خوب شما در این مقاله را انکار نمیکنم. اگر متن را بخوانید تصدیق میکنید که من تلاش کردهام اسکلتی که شما ساخته بودید را حفظ کنم و در برخی موارد جملات باقی ماندند، فقط منابع عوض شدند. در مورد بیطرفی مانتیج گفته شما قابل قبول نیست. ملاقات خامنهای و قذافی و ملاقات هاشمی و دیکتاتور کره هردو مربوط به سال 60 یا 61 است بنابراین تصاویر آن در مالکیت عمومی به شمار میرود. اگر اجازه بدهید دو روز دیگر در باره این جزئیات با هم بحث کنیم. تا آن زمان هم من نگاره های مقاله را بیشتر خواهم کرد. --— چغازنبیلبحث ۱۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۸ (UTC)
دو سوال
با سلام و تبریک سال جدید،
امکانش هست در مورد اعتبار این دانشنامه نظر دهید؟ ویراستارش یک استاد دانشگاه است ولی اگر متنش را نگاه کنید یادکردهای غیر آکادمیکی دارد. سوالم اینجاست که آیا میتوانم مطالبش را به صورت «fact» بیان کنم یا باید بگویم «دانشنامه میگوید».
من از دانشنامه اسلام به صورت آنلاین استفاده میکنم؛ برای یادکرد بهتر است از یادکرد وب استفاده کنم یا یادکرد دانشنامه؟ (به عنوان مثال یادکردهای مقاله عمرو بن لحی را ببینید.)
با تشکر، طاها (بحث) ۲۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۲ (UTC)
با سلام. من هم سال خوبی برای شما آرزو میکنم
علاوه بر ویراستار، ناشر معتبری هم دارد. مطالب غیر جنجالی را به صورت فکت میتوانید بیان کنید. ولی این دو گونه از مطالب همیشه بهتر است با ذکر نام نویسنده گفته شود.
مطالب جنجالی حتی اگر منبع آکسفورد و هاروارد هم داشته باشد.
مطالبی که تکذیب شدهاند (حتی اگر یک منبع اولیه، ضعیف یا غیر دانشورانه آن را تکذیب کرده باشد)
پ.ن/ این یک مثال عملی است. چند ساعت پیش این بخش را به مقاله جنگ ایران و عراق افزودم. این ادعا(که اعراب پس از فتح خرمشهر به ایران پیشنهاد غرامت دادهاند) در بیشتر منابع دانشورانه موجود نیست و فقط در یک منبع دانشورانه موجود است. از طرفی این ادعا توسط یک منبع اولیه (هاشمی رفسنجانی) تکذیب هم شده است. برای همین نه تنها نام نویسنده، بلکه نام کتاب او را هم در ابتدای جمله آوردهام.--— چغازنبیلبحث ۲۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۳ (UTC)
خیلی ممنون از توصیحاتتان،نکتهتان را به کار گرفتم. طاها (بحث) ۲۲ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۱۹ (UTC)
با سلام و احترام از پیشنهادی که درباره مقاله جنبش مشروطه نمودید جداً سپاسگزارم. از مهمترین مشکلاتی که در اینجا با آن روبرو هستیم موضوع منابع دانشورانه است. به بیان بهتر تعریف جامعی از منابع دانشورانه در دست نداریم. این مشکل خصوصاً درباره منابع غیرفارسی خودنمایی میکند البته بسیاری از منابع فارسی هم با تیغ منبع نادانشورانه گردن زده شدهاند (مثال: نهضت شعوبیه در ایران - حسینعلی ممتحن) تصور کنید کتابی را یک استاد دانشگاه الازهر بنویسد. شما برای بررسی دانشورانه بودن این کتاب در ویکیفا چه راهی پیشنهاد میدهید؟ با در نظر گرفتن حساسیتهای غیرقابل انکار به هر آنچه پارسی نیست و خصوصاً اگر آن چیز غیرپارسی، عربی هم باشد. در نظر داشته باشید که تقریباً غیر از من و تعداد انگشت شمار دیگری، کسی عربی نمیداند تا منبع را با معیارهای دانشورانه بودن تطابق دهد. به همین دلیل است که این روزها خودم را با رباتبازی سرگرم کردهام زیرا در شرایط فعلی و بدون رسیدن به تعریف مشترک از منبع دانشورانه تقریباً انجام یک کار مشترک غیرممکن است. شاید برایتان جالب باشد بدانید از تعدادی از مقالات برگزیده فعلی با معیارهای منبع دانشورانه چیزی جز یک مقاله خرد باقی نخواهد ماند. با احترام--عباس☢✉ ۲۵ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۹ (UTC)
با سلام.
در مورد منابع دانشورانه انگلیسی زبان که تکلیف خیلی روشن است. منابعی که توسط انتشارات دانشگاهی معتبر منتشر شده است، دانشورانه محسوب میشود. از میان سایر موسسات انتشاراتی هم برخی مانند ای بی سی کولیو و تائوریس و .... آنقدر شناخته شده هستند که جای حرف و حدیث باقی نمیماند. من سعی کردهام از منابع سایر موسسات انتشاراتی یا استفاده نکنم، یا با بیشترین احتیاط در موارد غیر جنجالی استفاده کنم و یا اگر هیچ راه دیگری وجود نداشته، منبع را معرفی کنم و سپس ادعا را طرح کنم. (نمونههای زیادی وجود دارد)
در مورد منابع غیر انگلیسی زبان هم مشکل زیادی وجود ندارد. منابع منتشر شده توسط دانشگاهها و موسسات پژوهشی جدی و معروف به بیطرفی منابع معتبری هستند. آثار اساتید دانشگاه (چه فارسی و چه انگلیسی و چه عربی و چه هندی) فقط وقتی منبع معتبر محسوب میشوند که رفرنس سایر آثار دانشورانه قرار گرفته باشند. این موضوع درباره همه اساتید دانشگاه جهان صدق میکند. وقتی دانشگاهی که استاد در آن تدریس میکند از نشر اثر او خودداری میکند، ما باید با احتیاط با اثر آن استاد برخورد کنیم. اول باید تحقیق کنیم ببینیم آیا سایر آثار دانشورانه به آثار چنین استادی رفرنس دادهاند یا خیر. اگر چنین نکردهاند، اثر آن استاد (اگر استاد دانشگاه آکسفوردهم باشد) دانشورانه محسوب نمیشود.
در مورد آثار عربی شوربختانه حساسیتهای ناسیونالیستی خود اعراب باعث میشود که خشک و تر با هم سوخته و بخش زیادی از آثار دانشورانه عربی نیز به ناچار مورد اعتنای کمتری قرار گیرد. دکتر طه حسین مطلب جذابی در این خصوص دارد که من در حین نوشتن مقاله لیلی و مجنون به آن پرداختم و مطمئن هستم شما نیز آن را خواندهاید. اما با این تفصیل هم نباید احتیاط منجر به حذف همه منابع خوب عربی بشود. در مورد این منابع به گمان من باید بررسی موردی را انجام داد.
با در نظر گرفتن لزوم دانشورانه بودن منابع، لطفاً نگاهی به مقاله ناصر پورپیرار بیاندازید. اگر برایتان مقدور است به تاریخچه مقاله نیز نگاهی بافکنید. عباس☢✉ ۲۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۴۹ (UTC)
میتوان گفت این مقاله در حال حاضر هیچ منبع دانشورانه یا شبه دانشورانهای ندارد. نه بخش ادعای پورپیرار منبع دارد و نه بخش ردیه آن! پیشنهاد میکنم از مقاله گلگشتی در انتشارات فارسی فصلنامه ایران شناسی (که یک ژورنال حرفهای است) استفاده کنید. --— چغازنبیلبحث ۲۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)
وضعیت پرونده:S07IranIraqWar1.jpg
کاربر گرامی، پرونده S07IranIraqWar1.jpg که در ویکیپدیا بارگذاری کردهاید منبع یا برچسب حق تکثیر مناسب ندارد. لطفاً با توجه به ویکیپدیا:حق تکثیر و ویکیپدیا:برچسبهای حق تکثیر حق تکثیر و منبع پرونده را مشخص کنید. در صورتی که تا یک هفته منبع ویا برچسب حقتکثیر اضافه نشود، پرونده بارگذاریشده پاک خواهدشد. MehdiTalk ۲۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۱۳ (UTC)
با سلام. در ویکی عربی مالکیت عمومی بود. به اعتبار آنان بارگذاری کردم. ولی الان متوجه شدم که دارای حق نشر است. برچسب حذف سریع زدم. مرسی از یادآوری--— چغازنبیلبحث ۲۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۳۴ (UTC)
وضعیت پرونده:S07IranIraqWar1.jpg
کاربر گرامی، پرونده S07IranIraqWar1.jpg که در ویکیپدیا بارگذاری کردهاید منبع یا برچسب حق تکثیر مناسب ندارد. لطفاً با توجه به ویکیپدیا:حق تکثیر و ویکیپدیا:برچسبهای حق تکثیر حق تکثیر و منبع پرونده را مشخص کنید. در صورتی که تا یک هفته منبع ویا برچسب حقتکثیر اضافه نشود، پرونده بارگذاریشده پاک خواهدشد. MehdiTalk ۲۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۳۸ (UTC)
درخواست
با سلام و احترام ضمن تشکر از شما بابت ویرایشهای خوبتان در مقاله پورپیرار، درخواست دارم اگر برای جمله او حمله اعراب به ایران را سرآغاز تاریخ ایران دانسته و میراث فرهنگ ایران را مرهون اعراب جاهلی میداند منبع دانشورانهای ندارید، جاهلی را از جمله بزدایید. با سپاس--عباس☢✉ ۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۳ (UTC)
منبع 7 این عبارت را استفاده کردهاست. عبارتی است که محمدرضا ترکی در پاسخ به جوابیه ناصر پورپیرار در خردنامه همشهری استفاده کرده است. با این حال اگر آزرنده است، آن را حذف کنید. --— چغازنبیلبحث ۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۹ (UTC)
آزارنده نیست، در فارسی معنای کاملاً متفاوتی با عربی دارد. بهتر است به منبع وفادار بمانیم و حذف نکنیم. با سپاس از حسن همکاری شما.--عباس☢✉ ۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۴ (UTC)
تصاویر
به نظر میآید تصاویر استفاده شده در مقاله پورپیرار، بیطرفی مقاله را تحت تاثیر قرار داده و کمرنگ کردهاند. شکل استفاده از تصاویر در جهت پربارتر نمودن مقاله نیست بلکه برای نادرست وانمودن ادعاهای پورپیرار است و شما بعنوان یک ویکی نویس تنها وظیفه دارید ادعاها را (فارغ از درسیتی یا نادرستی) مطرح کنید نه اینکه با استفاده از تصاویر ادعاها را رد یا تایید کنید. این کار دقیقاً مانند این است که فردی با گذاشتن تصویری از سنگنگارههای نیمتراش خورده بخواهد از پورپیرار دفاع کند و از نظر من هردوی این کارها ناصحیح است. عباس☢✉ ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۳۷ (UTC)
با سلام. دیدگاه پورپیرار در زمینه تاریخ ایران حتی یک دیدگاه اقلیت هم به شمار نمیرود. بلکه «گزافهگویی»های یک «بیسواد» است. در مقاله باید «گزاف بودن» ادعاها و «بیسواد» بودن او به خوبی نشان داده شود تا خواننده به اشتباه این چنین ادعاهای پوچی را با تحقیقات آکادمیک اشتباه نگیرد و گمان نکند که این یک نظریه جدی است. به نظر من هر عملی که به این هدف کمک کند بیطرفانه و هر کاری که باعث شود خواننده حتی یک اپسیلون به گمراهی رود و نظر پورپیرار را جدی بگیرد جانبدارانه و تبلیغاتی است. اعتبار دانشورانی که دیدگاههای پورپیرار را «حتی قابل نقد هم نمیدانند» آن اندازه وزن دارد که نگران از دست رفتن اعتماد به نفس و دلخوری یک «دیوانه» مانند پورپیرار نباشیم. (توضیح: کلمات داخل «نقل قول» نظر من نیست. نظر کارشناسان فن است.) --— چغازنبیلبحث ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۹ (UTC)
پ/ن: سرشناسی پورپیرار به دلیل مقام شامخ علمی او احراز نشدهاست. بلکه به دلیل «دیوانه» بودن و «نظرات پوچ» و «ادعاهای بدون وزن» و «نسنجیده» او احراز شدهاست. میدانید که در هر مقاله ویکی باید دلیل سرشناسی را نشان داد. --— چغازنبیلبحث ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۲ (UTC)
من همیشه به نظرات شما احترام گذاشتهام ولی اینکه میگویید به نظر من هر عملی که به این هدف کمک کند بیطرفانه و هر کاری که باعث شود خواننده حتی یک اپسیلون به گمراهی رود و نظر پورپیرار را جدی بگیرد جانبدارانه و تبلیغاتی است. با کدام رهنمود و سیاست همخوانی دارد؟ عباس☢✉ ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۹ (UTC)
اطمینان داشتهباشید که این احترام متقابل است. اما جواب پرسش شما:
با این سیاست در جایی که میگوید:
اگر دیدگاهی مورد قبول اقلیتی فوقالعاده کوچک است، در آن صورت به ویکیپدیا تعلق ندارد (مگر شاید در یک مقالهٔ فرعی) چه حق باشد و چه ناحق. چه بتوانید اثباتش کنید و چه نه..... اما حتی در آن صفحات، دیدگاهها نباید به گونهای بیان شوند که گویی حقیقتاند! گرچه ممکن است به تفصیل پیرامون آنها سخن رفته باشد.
و با این رهنمود در جایی که میگوید:
وقتی در مورد موضوعاتی که به گفته منابع معتبر شبه علمی یا حاشیهای هستند بحث میکنیم، ویرایشگران باید مراقب باشند که نظریات شبه علمی را در کنار نظریات علمی یا نظریاتی که به اجماع مراجع اکادمیک رسیدهاند قرار ندهند. (نباید به گونهای ویرایش کرد که این دو دیدگاه، به عنوان نظراتی متضاد ولی هم وزن جلوه کنند).
امیدوارم پاسخ کامل را داده باشم. --— چغازنبیلبحث ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۰ (UTC)
پ/ن: نتیجهگیری من از دو مطلب فوق آن است که «حال که قرار شده نظرات پورپیرار هم در ویکی جایی هرچند کوچک و در یک مقاله فرعی داشته باشند، باید نشان دهیم که وزنی ندارند. --— چغازنبیلبحث ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۴ (UTC)
چغازنبیل عزیز، سیاستهایی که ذکر نمودید نمیتوانند وجود آن تصاویر را توجیه کنند. دقت نمایید. دیدگاهها نباید به گونهای بیان شوند که گویی حقیقتاند! این بمعنی این نیست که بهگونهای بیان کنید که حقیقت ندارند. ویرایشگران باید مراقب باشند که نظریات شبه علمی را در کنار نظریات علمی یا نظریاتی که به اجماع مراجع اکادمیک رسیدهاند قرار ندهند. باز هم چیزی درباره اینکه مطالب شبه علمی را باید غیرواقعی جلوه داد، قابل برداشت نیست. در واقع میخواهم به این نکته دقت کنید که واقعی جلوه ندادن با غیرواقعی جلوه دادن مساوی نیست. عباس☢✉ ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۹ (UTC)
دیدگاه متفاوتی داریم. برای احترام به جامعه مدنی ویکی، پیشنهاد میکنم از بین کاربران آگاه و مورد اعتماد و فعال ویکی مانند زد، حجت، ایرونی، همان، دوستدار ویکیپدیا، آرش، بهزاد مدرس یکی را انتخاب کنید تا نظر سوم بدهد. اگر هیچیک را نمیپذیرید، شما ۷ کاربر فعال مورد اعتماد معرفی کنید تا من از میان آنان یکی را انتخاب کنم. --— چغازنبیلبحث ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۲ (UTC)
از بین زد، حجت، همان و بهزاد مدرس هر کدام را انتخاب کنید موافقم.عباس☢✉ ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۴ (UTC)
از حجت که برخط بود درخواستم. --— چغازنبیلبحث ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۳۴ (UTC)
به نظر من این تصاویر چند اشکال دارند:
راجع به موضوع مقاله نیستند. این که موضوع مقاله راجع به یک چیزی حرف زده دلیل نمیشود تصاویر آن چیز در مقاله بیاید. مثل این است که در مقالهٔ ویل دورانت از تمام مراحل تمدن بشری عکس بگذاریم.
متن زیرشان بیطرفانه نیست. «علیرغم وجود آثار تردید ناپذیری چون تخت جمشید، پورپیرار مدعی است که حتی دو خشت یا یک کاسه گلی هم از دوره هخامنشیان یافت نشدهاست» بیطرفانه نیست چون دارد به اشتباه بودن دیدگاه پورپیرار وزن بیشتر میدهد تا به درست بودن دیدگاهش. «پورپیرار مدعی است که اهورامزدا در کتیبه بیستون وجود ندارد و اینها همه حقه بازی است» بیطرفانه نیست چون در کنار آن تصویر، معنایش این میشود که «همانطور که در بالا میبینید اهورامزدا در کتیبه بیستون وجود دارد! اما پورپیرار میگوید وجود ندارد». مورد آخری هم میگوید «پورپیرار: من از مورخان میخواهم تا یک شی منقول متعلق به مادها را در طول تایخ نشان دهند و مطمئنم که هیچ یک نمیتوانند این کار را انجام دهند.» و بعد آن بالا تصویری از یک «تکوک زرین» آمدهاست. باز معنای آن است که «پورپیرار گفته هیچ مورخی نمیتواند از دورهٔ مادها شیئی نشان بدهد، اما شما در بالا دارید تصویر یکی از این اشیا را میبینید». این بیطرفانه نیست چون به غلط بودن دیدگاه پورپیرار وزن بیشتری میدهد تا به درست بودن.
پیشنهاد من آن است که تصاویر یادشده از مقاله برداشته شوند. فقط تصاویری که راجع به خود موضوع مقاله (که یک شخص است) هستند باقی بماند. تصاویری که راجع به دیدگاههای وی است حذف شوند.
در تفسیر جمله «اما حتی در آن صفحات، دیدگاهها نباید به گونهای بیان شوند که گویی حقیقتاند! گرچه ممکن است به تفصیل پیرامون آنها سخن رفته باشد.» از ویکیپدیا:دیدگاه بیطرف هم به نظر توافق ندارید. تفسیر من آن است که دیدگاه یک اقلیت نباید به صورت fact (حقیقت) بیان شود (مثلا «هیچ شیئی تاریخی از دورهٔ مادها کشف نشدهاست») بلکه باید به صورت یک «دیدگاه» مطرح شود (مثلا «پورپیرار معتقد است که هیچ شیئ تاریخی از دورهٔ مادها کشف نشدهاست»). و بعد اگر این دیدگاه مخالفانی دارد (که قاعدتاً دارد، اگر نه که دیدگاه اقلیت نمیبود)، پاسخ مخالفان هم با ذکر منبع معتبر مستقل و به صورت یک دیدگاه (نه حقیقت) بیان شود (مثلاً «فلانی و فلانی با این دیدگاه مخالفان چون در پژوهشهای باستانشناسی اشیایی پیدا کردهاند که قدمتشان با دقت بالایی در دورهٔ مادها تعیین شده [منبع][منبع]). استفاده از تصویر برای نقد دیدگاه، مصداق چنین کاری نیست. این که شما تصویر نشان بدهید، یعنی دیدگاه مخالفان پورپیرار را به صورت یک حقیقت دارید بیان میکنید.
توجه کنید که تمام اینها دیدگاههایی هستند که لزوماً حقیقت ندارند. علم همواره در حال تغییر است. شاید با پیشرفت علم کشف شد که روشهای تعیین قدمت خطا دارند و معلوم شد که حرف پورپیرار درست بوده. ما به عنوان ویکینویس، نه حرف پورپیرار و نه حرف مخالفشان را نباید به صورت «حقیقت» ارائه کنیم. هر دو «دیدگاه» هستند فقط یکی در حال حاضر طرفدارهای خیلی کم و مخالفان زیادی دارد و دیگری طرفداران زیاد و مخالفان کم. این باید در مقاله با ذکر منبع منعکس شود. ▬ حجت/بحث ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)
با سپاس از جناب حجت و تشکر از جناب چغازنبیل که ویکیپدیا:نظر سوم را پس از مدتها به یاد ویکینویسان آوردند، تقاضا دارم با توجه به توافق بعمل آمده، نظرات جناب حجت در مقاله اعمال شود. عباس☢✉ ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۰۴ (UTC)
@حجت: ضمن موافقت با بسیاری از گفتههای متینتان، بنا به دلایل زیر با حذف نگارهها مخالفم:
فرمودهاید: [نگارهها] راجع به موضوع مقاله نیستند. این که موضوع مقاله راجع به یک چیزی حرف زده دلیل نمیشود تصاویر آن چیز در مقاله بیاید. : حجت جان در فضای مجرد و انتزاعی، حرف شما عین استفاده از نگارهاست و آن ویل دورانتی که فرمودید نیز بخوبی بر درستی سخن شما صحه میگذارد ولیکن داستان پورپیرار زمین تا آسمان با دیگر مثالهای معمول توفیر دارد؛ جوهر وجودی و موجهگر ماندن نوشتار پورپیرار در ویکی همین نظرات متفاوتشان است نه کلاهبردای از حزب توده و طرح دیوانهوار ترور شاه؛ به بیانی بهتر تاریخنگاری نوین ایشان و نقدهای تند دیگران مقاله را نگه داشته است؛ پس موضوعیت این مسائل بر سایر ابعاد شخصیتی وی سایه افکنده و اصل مقاله را تشکیل میدهد. به نوعی مقالهٔ پورپیرار نوشتاریست درباب قرائتی از تاریخ که برایش سرشناسی آورده و نیز نقدهای تند و تیز علیه آن.
فرمودهاید: متن زیرشان بیطرفانه نیست. «علیرغم وجود آثار تردید ناپذیری چون تخت جمشید، پورپیرار مدعی است که حتی دو خشت یا یک کاسه گلی هم از دوره هخامنشیان یافت نشدهاست» بیطرفانه نیست چون دارد به اشتباه بودن دیدگاه پورپیرار وزن بیشتر میدهد تا به درست بودن دیدگاهش. بگذارید با مثالی نقدم بر این سخن شما را تشریح کنم؛ درباب نسبت ساسان (نیای ساسانیان) با بابک (پدر اردشیر) اختلافاتی میان مورخین (خواه مورخین باستانی همچو آگاتیاس/فردوسی/طبری، خواه مورخین معاصر همچو دریایی/فرای/ویزههوفر) میباشد؛ اگر بحث برسر چنین مقالهای بود، دیدگاه شما عین رهنمود برای ویکینویسی بود زیرا اولاً همهٔ اینان مورخانی آکادمیکند ثانیاً هر کدام پشتیبان یکی از آراء مندرج در منابع اولیهاند (یا ترکیبی از آنها). ولیکن داستان پورپیرار تومنی صد دینار با چنین اختلافی که در مجامع آکادمیک نیز به وفور یافت میشود توفیر دارد؛ ایشان چیزیهایی گفته که خلاف همهٔ تاریخنگاریهای آکادمیک و حتی تجاریست؛ در ویکی نیز ملاک وزندهی به آراء، توجه محافل آکامدیک به یک دیدگاه است؛ دیدگاههای ایشان هیچ جایگاهی در آنچه ما امروز چشمهٔ علم و دانش (دانشگاهها چه نسخهٔ غربی چه وطنی) میدانیم و البته مبنای ویکی نیز باید باشد ندارد. مبنای ویکی (منابع آکادمیک) میگویند گفتههای ایشان حتی ارزش نقد هم ندارد، پس نمیشود مانند یک اختلاف تاریخنگارانه به آن پرداخت. تذکرتان بجای لیک در باب موردی مانند پورپیرار بنظرم مصداق نمیدارد. گزارهٔ شمارهٔ دو این حقیر پیرامون سایر مواردی که حجت عزیز در شمارهٔ دو پیامشان فرمودهاند صادق و قابل بسط است.
در تفسیرتان درباب دیدگاه بیطرفی با شما موافقم ولیکن استفاده از
(مثلا «پورپیرار معتقد است که هیچ شیئ تاریخی از دورهٔ مادها کشف نشدهاست»). و بعد اگر این دیدگاه مخالفانی دارد (که قاعدتاً دارد، اگر نه که دیدگاه اقلیت نمیبود)، پاسخ مخالفان هم با ذکر منبع معتبر مستقل و به صورت یک دیدگاه (نه حقیقت) بیان شود (مثلاً «فلانی و فلانی با این دیدگاه مخالفان چون در پژوهشهای باستانشناسی اشیایی پیدا کردهاند که قدمتشان با دقت بالایی در دورهٔ مادها تعیین شده [منبع][منبع])
را برای زیرنویس نگارهای که مبین نظرات اکثریت مطلق مورخین است را [ضمن احترام به نظرات شما] بایسته میدانم؛ وجوب نگارههایی اینچنین در این مورد خاص را در گزارهٔ شمارهٔ یکم آوردم.
فرمودهاید: توجه کنید که تمام اینها دیدگاههایی هستند که لزوماً حقیقت ندارند. علم همواره در حال تغییر است. شاید با پیشرفت علم کشف شد که روشهای تعیین قدمت خطا دارند و معلوم شد که حرف پورپیرار درست بوده حرف شما کاملاً صحیح است؛ وقتی یک دیدگاه را مورخی در مورد یک چیز بیان میکند، اگر اندکی با دیدگاه دیگران متفاوت باشد و خود مورخ نیز آکادمیسین باشد، آن دیدگاه را به نقل از وی در نوشتار میآوریم (یعنی دقیقاً چیزی که شما فرمودید: حقیقت مطلق وجود نمیدارد) ولیکن اگر کسی پیدا شود چیزی بگوید که با هرآنچه تابحال مورخین گفتهاند نه تنها متفاوت، بلکه بشکلی گستاخانه و بعضاً به سخرهانگارانهای در تضاد باشد، آن دیدگاه حتی دیدگاه اقلیتی ولو کوچک هم نیست بلکه دهنکجیای به دانش روز است. اینکه شما فرمویدهاید ممکن است سپسترها معلوم شود که وی راست میگفته مانند این است که بگوییم شخصی مدعیست کرهٔ ماه مربع است و گرد دیدن آن از روی زمین ناشی از شکست نور است؛ و بعد ما در ویکی بگوییم که این دیدگاه را بشکل دیدگاه یک اقلیت کوچک بیاوریم؛ شاید در آینده مشخص شد که ابزارهای اندازهگیری کنونی ابتدایی بودهاند؛ بالمآل ملاک حقیقت در ویکی، رأی اکثریت مطلق مورخین است (اگر سپسترهایش خلاف ثابت شدی بحث دیگر است) باز هم تاکید میکنم قیاس داستان پورپیرار با مواردی مانند آنچه فرمودهاید: هر دو «دیدگاه» هستند فقط یکی در حال حاضر طرفدارهای خیلی کم و مخالفان زیادی دارد و دیگری طرفداران زیاد و مخالفان کم. بسیار بسیار متفاوت است؛ و اصلاً رابطهٔ میان پورپیراریسم و دانش تاریخ امروزین رابطهٔ یک اختلاف نظر میان یک اقلیت و یک اکثریت نیست؛ این را میتوانید از بهآفرید، بهزاد مدرس، نایتریدر، دوستدار ویکیپدیا، سید وکیلی، خدابنده و هر آنکس که تاریخخوانش میپندارید بپرسید. ببخشید که رودهدرازی کردم:-) دوستدار حجت و جغازنبیل
یک نطق پس از دستور: حجت جان این ابرابزار دوستداشتنی «آکادمیکند» را «آکادمیکند» میکند؛ گفتم تا فراموش نشده گزارشش را بدهم.:-)--آرشツ ۹ فروردین ۱۳۹۱ ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۱ (UTC)
با تشکر از آرش عزیز برای تبیین دیدگاه خودشان (که دیدگاه من هم هست) و با تشکر از حجت عزیز که قبول زحمت کردند و نظر سوم را ارائه دادند و با تشکر از عباس عزیز که آن را پذیرفتند، من هم برای اینکه قواعد بازی را رعایت کرده باشم خود را ملزم به پذیرش نظر سوم میدانم و مایل نیستم که قاعده بازی را چون نظر سوم مخالف نظر من است برهم بزنم. بنابراین تا دقایقی دیگر تصاویر اشاره شده را حذف یا توضیح زیر آن را بیطرفانه خواهم کرد. --— چغازنبیلبحث ۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۴۶ (UTC)
چغازنبیل عزیز، به وجود کاربرانی چون شما که قوانین بازی را بلد بوده و آنها را رعایت میکنند افتخار میکنم. اختلاف نظر ما درباره وجود تصاویر بود نه زیرنویس آنها، پس لطفاً تصاویر را بردارید. عباس☢✉ ۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۰ (UTC)
دوست عزیز من کماکان منتظرم شما براساس توافق و نظر سوم عمل کنید. عباس☢✉ ۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۱۴ (UTC)
با سلام. عباس عزیز. من در چند ویرایش تصاویر را زدودم. تنها تصویر باقیمانده را با توضیح بیطرفانه و بدون قضاوت باقی گذاشتم. (در تاریخچه ویرایش من را ببینید). بنابراین من به تعهد خود عمل کردهام و تعهد جدیدی برای خودم متصور نیستم. ولی رستم گرامی دوباره تصاویر را به شکل قبلی واگرداندند. برای همین من وقایع رخ داده در این صفحه را به بحث مقاله اضافه کردم تا دیگران نیز در جریان این بحث باشند. ولی روشن است که توافق و تعهد قبلی من در این بحث (که به آن عمل نیز کردهام)، برای من تعهد جدیدی ایجاد نمیکند که هر کاربری تصاویر را اضافه کرد، من وظیفه واگردانی را داشته باشم! امیدوارم منظورم را روشن بیان کردهباشم. --— چغازنبیلبحث ۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۲۱ (UTC)
یقیناً تعهد جدیدی برای شما متصور نیستم. در واقع تاریخچه را نگاه نکرده بودم. اگر اجازه دهید موضوع را با جناب حجت در میان بگذارم. با سپاس عباس☢✉ ۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۵ (UTC)
اگر در جایی صحبت از آناهیتا شود, آوردن تصویر اهورامزدا اصلا و ابدا اشکالی ندارد. صدها تصویر از اهورامزداوجود دارد, حالا اینجا تصویر اهورامزدا در نقش رستم آورده شده است, که در این مقاله پیام دار شده است. این نقض بی طرفی نمی تواند باشد, چون تصویر حقیقتی است مثل خورشید. شاید انتخاب آن تصویر تحقیق دست اول محسوب شود. احتمالا اما نه. این سوال باید پرسیده شود که معروفترین تصویر تاریخی اهورامزدا چیست؟ اگر جواب این باشد که معروفترین تصویر همان است که به نطر من هم هست, آوردنش دیگر اشکال ندارد. به هر حال این نظر من است, اگر دوستان بر چیزی دیگری اجماع کردند, من بر دیده خواهم نهاد. رستم (بحث) ۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۳۱ (UTC)
با سلام و تشکر. بر هر ویکینویس فارسی زبان که اهل پربارتر کردن مقالات است، واجب و لازم است که عضو این سایت با ارزش بشود. --— چغازنبیلبحث ۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)
مرسی --Espiral (بحث) ۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۰۶ (UTC)
خب اون وقت چطور رفرنس بدهیم؟ یه مثال میشه بزنی تا برای من هم جا بیافته؟--Espiral (بحث) ۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۰۹ (UTC)
سایتی که آدرس آن را دادم، بیشتر مجلات و ژورنالهای وزین فارسی زبان را آرشیو نمودهاست. پس از عضو شدن (فقط به یک ایمیل نیاز دارد) در کادر جستجوی آن سایت، به دنبال واژههای کلیدی موضوع مورد نظر خود بگردید. نتیجه جستجو، مقالات ((معمولاً) معتبر در آن زمینه خواهد بود. پس از اینکه مطلب مقاله را از سایت مزبور به ویکی انتقال دادید، با استفاده از الگو:یادکرد ژورنال منبعدهی کنید. دقت کنید که همه نتایج جستجو منابع معتبر نیستند. ولی بیشتر آنها معتبر هستند. با کلیک کردن بر روی نام ژورنال در بالای مقاله، انتشارات و محل نشر را نیز پیدا خواهید کرد. تاریخ نشر، نام نویسنده و شماره نشریه نیز در بالای مقالات نوشته شدهاست. اگر مشکل دیگری بود بپرسید تا پاسخ بدهم. --— چغازنبیلبحث ۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۲ (UTC)
پ/ن برای نمونه من این پاراگراف را از صفحه ۱۴۸ سال دهم شماره ۱ به تاریخ بهار ۱۳۷۷ از ژورنال ایرانشناسی (که معتبر محسوب میشود) برای شما پیدا کردم:
سید احمد کسروی تبریزی، نخستین کسی در جهان بود که در سال ۱۳۰۴ خورشیدی از زبان باستان مردم آذربایجان، یعنی آذری، پرده برداشت و به صورت علمی به پان تورکیستها که در عثمانی و قفقاز غوغا برپا کرده بودند و مینوشتند مردم آذربایجان از قدیمترین زمانها به زبان ترکی سخن میگفتهاند و در نتیجه مانند ما«ترک»اند پاسخ داد. او بود که راه مطالعه درباره زبان آذری را گشود و پس از او دهها مقاله و کتاب درباره این زبان قدیمی ایرانی به زبانهای مختلف نوشته شدهاست.
خوب بود؟ --— چغازنبیلبحث ۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)
بله. از زد عزیز هم قدردانی میکنم که گنجینه ارزشمندی را جمعآوری کردهاند. --— چغازنبیلبحث ۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۰ (UTC)
تبریک سال نو
درود بر شما رامین جان. سال نوی شما هم پر از شادی باشد. ایام به کامتان --— چغازنبیلبحث ۲۷ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۷ (UTC)
پورپیرار
درود بر چغازنبیل گرامی؛ در نوشتار پورپیرار مطلبی که کیانوری وی را دیوانه خوانده را مبسوط نوشتم سپس متوجه شدم که شما آن را کمی بالاتر خلاصهوار نگاشتهاید؛ خواستم اطلاع داده باشم تا آن کنید که درست بینید. دوستدار شما--آرشツ ۹ فروردین ۱۳۹۱ ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۲ (UTC)
سپاس آرش جان --— چغازنبیلبحث ۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۲ (UTC)
ویکیپروژه جنبش مشروطه
سلام.
علاقهمندم در این پروژه همکاری کنم. از کجا و کی خیال دارید شروع کنید؟ بامداد (بحث) ۲۸ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۶ (UTC)
با سلام بامداد عزیز. همکاری با شما افتخار بزرگی است. تقریباً از ابتدای تابستان (دو ماه دیگر) کار را آغاز خواهیم کرد و پروژه یک ماه به طول خواهد انجامید. تا آن زمان پیشنهاد میکنم چند کتاب فارسی سبک که کلیات مسئله را گفته باشد (مثل کتاب ایرج پزشکزار که خلاصه و برخط هست) مطالعه کنید تا با چارچوب وقایعی که به مشروطه منجر شد و پیامدهای آن آشنا شوید. سپس فقط به دنبال منابع آکادمیک خیلی جدید و سطح بالا باشید. منابع اولیه را فراموش کنید. کتابهای قدیمیتر از 1995 را فراموش کنید. در میان منابع فارسی فقط به دنبال منابعی باشید که در یک دانشگاه خوب (مثل دانشگاه تهران) منتشر شدهباشد. در میان منابع قدیمی هم به دنبال تصاویر با کیفیت باشید. ورود شما را به پروژه خوشآمد میگویم --— چغازنبیلبحث ۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۰۲ (UTC)
اوکی. من یک جستوجویی میکنم. پس تا بعد:) بامداد (بحث) ۲۹ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۴ (UTC)
حسنعلی علیپور
سلام بر دوست عزیز.سال نو شما مبارک.مجسمه ای از ایشان توسط آقای ودود موذن نقاش و مجسمه ساز معروف ساخته شده و در میدانی در اردبیل بنام آقای علیپور نصب گردیده .من ساکن تهرانم.به محض اینکه به اردبیل رفتم حتما این خواسته شما را انجام میدم.مرسی و تشکر Ashena iran (بحث) ۳۰ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۲ (UTC)
عکس بگیرید ولی لطفاً فقط به عنوان یادگاری نزد خود نگهش دارید و جایی آن را منتشر نکنید (حداقل در پروژههای بنیاد ویکیمدیا که به حق تکثیر بها میدهد منتشرش نکنید)، به دلیل نبود استثناء آزادی پانوراما در ایران نمیتوان از مجسمهها و ساید آثار هنری نصب شده در مکانهای عمومی عکاسی کرد و آنها را تحت مجوز آزاد منتشر کرد. Americophile ۳۰ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۷ (UTC)
کاربر همان با سیاستهای حق تکثیر و قوانین ایران آشنا هستند. از ایشان پرسیدم . --— چغازنبیلبحث ۳۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۷ (UTC)
با توضیحاتی که همان دادند، تنها راه چاره این است که از میدان و تندیس عکاسی کنید و عکس را به روابط عمومی شهرداری اردبیل ببرید و ضمن توضیح نیت خود از این درخواست، از آنان بخواهید در یک سطر (همان پشت عکس) بنویسند که این تصاویر را در مالکیت عمومی منتشر میکنند --— چغازنبیلبحث ۲ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۱۸ (UTC)
اگر توانستید مسئولان دولتی را آگاه و مجاب کنید (کار سختی در پیش رو دارید!) لطفاً اجازهنامهٔ آنها را به سامانهٔ OTRS ویکیمدیا ارسال کنید. محتوای نامهتان چیزی شبیه این باشد. اجازهنامه را با استفاده از سرویس ایمیل جیمیل یا هاتمیل یا امثالهم نفرستید. از نشانی ایمیلی استفاده کنید که بتوان تشخیص داد شهرداری اردبیل این اجازهنامه را صادر کردهاست. اینها در صورتیاست که بخواهید تصویر را در ویکیانبار منتشر کنید، اگر قصد دیگری دارید (مثلاً انتشار آن در ویکیپدیای فارسی، روال انجام کار میتواند متفاوت از این باشد). موفق باشید. Americophile ۲ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۴ (UTC)
کار سختی نیست. با توجه به فحن برای بارگذاری تصاویری که روابط عمومی شهرداری آن یک سطر را پشت تصویر نوشته باشد، نیاز به مجوز دیگری نیست. روال اوتیآراس برای تصاویری است که مستقیم توسط شهرداری آپلود شود. تصاویری که قبل از انتشار در وپ، توسط مالک آن در مالکیت عمومی منتشر شده باشد، نیاز به مجوز جدید ندارد.--— چغازنبیلبحث ۲ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۴ (UTC)
maah
درود: من مایل بودم که بر اساس آخرین اصلاح خودم آنرا مستند سازی نمایم اما جناب مانی آنرا واگردانی و استفاده از منابع دست اول را یاد آوری نموده اند. منابعی که من ذکر کرده ام از منابع مستندمتون کلاسیک نام برده اند ارتباط جم با یمه و یم را منابع بسیاری تاکید کرده اند تنها مطلبی که جدید است ارتباط جم- یم با عجم است این مطلب بارها صحبت شده فقط من در ۵ منبع بررسی آن را دیده ام اساتید بزرگی در ادبیات فارسی مجلات ادبیات دانشگاه فردوسی ودانشگاه کرمان و تهران و در روزنامه همشهری و نور مگزین. بهر حال تا زمانیکه منابع مورد نظر را جناب مانی رد می کند زحمات بنده هدر می رود آن قدر وقت ندارم کاری انجام دهم که واگردانی شود و مناقشه بر سر این موضوع بی فایده است ولی من شخصا در جلسه ای با استادان بزرگی مانند دکتر کزازی و...و چند نفر از اساتید بارز در این مورد در موسسه ایرانشناسی صحبت کردم آنها نیز ارتباط اتمولوژی جم- یمه- یم - جمشید- جم - عجم را تایید می کردند.مایل به دانشنامه ای کردن آن موضوع هستم «» (بحث) ۳۱ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۵۱ (UTC)
با سلام. فقط مطالبی از این سایت که در حوزههای علوم اجتماعی، انسان شناسی، ادبیات فارسی و علوم سیاسی باشد معتبر است. این سایت در حوزه تاریخ بیاعتبار است. به مدارک علمی تخصصی دانشوران آن در اینجا دقت کنید. --— چغازنبیلبحث ۲ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۰۹ (UTC)
برگزیدگی قرةالعین
با سلام. نتیجه زحمات دوستان زیادی (از جمله شما و بهزاد و رزیتا و ...) بود و من هم نقش کوچکی داشتم. سپاس از شما --— چغازنبیلبحث ۳ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۷ (UTC)
واگردانی
سلام چغازنبیل جان، گفتم توضیحی درباره نوشتهای که در بحث تان واگردانی کردم بدهم تا موجب سوء تفاهم نگردد. من مقاله را خواندم به پانویس که رسیدم دیدم یه کمی غیر عادی است، فکر کردم شما اشتباهی کردهاید این شد که در بحثتان چیزی نوشتم بعد فهمیدم که شما خیلی کارتان درست است:) و من هستم که از تغییرات ویکیپدیا جا ماندهام، این شد که واگردانی کردهام. بهتر این بود که روی نوشته ام خط میکشیدم--دوستدارتان◄سورنا/بحث)۱۶ فروردین ۱۳۹۱› ۴ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۵۹ (UTC)
سورنای عزیز. شما پیشکسوت من در ویکیپدیا هستید و من هرچه بلدم از شما و سایر دوستان عزیزم فراگرفتهام. این محیط برای کسی که بخواهد چیزی یادبگیرد محیط خیلی خوبی است. بخشی از آموختههایم را در منبعدهی در اینجا نوشتهام. امیدوارم که شما نظری به آن داشته باشید و اشکالات آن را به من گوشزد کنید. --— چغازنبیلبحث ۴ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۷ (UTC)
قدر دانی
از اینکه ویرایش های بنده را بازبینی نموده تذکرات لازم را لطف می فرمائید متشکرم.Arianarian (بحث) ۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)
سلام آریان عزیز. در وحله اول اجازه بده به شما تبریک بگم به خاطر برگزیده شدن مقاله طاهره. به زودی شاهد درخشیدن این مقاله در صفحه اصلی ویکی خواهیم بود. بدون زحمات شما برگزیدگی این مقاله ممکن نبود. درواقع این شما بودید که من را متوجه این مقاله کردید.
در مقاله باب برای بخشی از مقاله برچسب طفره گذاشتم. در اصطلاح ویکیپدیا؛ طفره وقتی اتفاق میافتد که ادعاهای متضاد با هم مطرح میشود، ولی گوینده آن و وزن ادعاها تعیین نمیشود. برای مثال:
برخی میگویند بحث کردن در ویکیپدیا کار خوبی است، ولی گروهی اعتقاد دارند که باید صفحات بحث ویکیپدیا به کلی حذف شوند. در این میان عدهای نیز معتقدند که صفحات بحث مفید هستند، به شرط آنکه مختصر و مفید باشند
این جملهها مصداق طفره است. این برخی، گروهی و عدهای چه کسانی هستند؟ وزن دیدگاه هرکدام چقدر است؟ دیدگاه آنان چقدر اهمیت دارد؟ چقدر طرفدار دارد؟ آیا اسامی خاصی دارند؟ این جمله برای اینکه از حالت طفرهآمیز خارج شود باید اینگونه اصلاح شود:
کاربر:الف و کاربر:ب میگویند بحث کردن در ویکیپدیا کار خوبی است، ولی کاربر:پ و کاربر:ت و کاربر:ث اعتقاد دارند که باید صفحات بحث ویکیپدیا به کلی حذف شوند. در این میان بقیه کاربران نیز معتقدند که صفحات بحث مفید هستند، به شرط آنکه مختصر و مفید باشند
به همین راحتی میتوان از وپ:طفره اجتناب کرد. --— چغازنبیلبحث ۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۱۷ (UTC)
}
نشان مشارکتکننده خستگیناپذیر
برای زحمات و کوشش های خستگی ناپذیر شما... با احترام تقدیم شد. [[کاربر:Maahmaah|Maahmaah]] (بحث) ۸ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۳۶ (UTC)